فیلم لاست

به یک گزارشگر خبری غرغرو این فرصت داده می شود که پا در کفش خدا بگذارد.

در سال 1885 نیومکزیکو، یک زن پزشک مرزی با پدر جدا شده خود زمانی که دخترش توسط یک آپاچی بروجو ربوده می شود، یک اتحاد ناآرام تشکیل می دهد.

ال ماریاچی (آنتونیو باندارس) برای انتقام گیری بازگشته است . او قصد دارد ژنرال مارکوئز را که مسبب قتل همسر او و دخترشان بوده است را به قتل برساند . در همین حال فرد مشکوکی به اسم سندز (جانی دپ)که ادعا می کند مامور سازمان جاسوسی آمریکا است به ال ماریاچی پیشنهاد می دهد که برای کشتن مارکوئز به او کمک خواهد کرد . بزودی مشخص می شود که توطئه ای برای سرنگون ساختن رئیس جمهور فعلی مکزیک از سوی یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر به اسم باریلو که مارکوئز نیز با او همراه است ، در جریان است...

«بک» شکارچی آدمی است که برای صاف کردن قرضش راهی جنگلهای آمازون می شود تا کسی را دستگیر کند. وی متوجه می شود که شکار او آن آدم بدی نیست که به او می گفتند؛ او «تراویس» است، باستانشناسی که به دنبال مجسمه ای می گردد. راک و تراویس باهم قرار می گذارند تا این مجسمه ارزشمند را پیدا کنند...

«جان کانر» (استال) حالا بيست و پنج ساله است و T-X، پيش رفته ترين و پيچيده ترين روبات / انسان «اسکاي نت» از دل زمان فرستاده مي شود تا کار ناتمام T-1000، ماشين قبلي را به اتمام برساند. حالا تنها اميد «کانر» براي زنده ماندن، «نابودگر» (شوارتسنگر)، آدم کش مرموز قبلي است...

پس از حمله ناگهانی به MI5، جانی انگلیش، مطمئن ترین و در عین حال بی هوش ترین جاسوس بریتانیا، تنها جاسوس بریتانیا می شود.

اوايل دهه ي 1950، اوج دوره ي قدرت کميته ي بررسي فعاليت هاي ضد امريکايي «سناتور مکارتي». استاد تاريخ هنر، «کاترين واتسن» (رابرتس) از کاليفرنيا به دانشکده ي ولزلي در نيوانگلند مي رود. اما خيلي زود متوجه مي شود که برخلاف انتظارش، آن بنياد دانشگاهي معتبر در محافظه کاري غوطه ور است و يک انگشتر نامزدي به انگشت دختري جوان، بيش از تحصيل و آموزش درست و کامل، اهميت دارد...

دلفت، هلند، سال 1665، «گریت» (جوهانسن)، دختری هفده ساله در خانه ی «یوهانسن ورمر» (فرمت) پیشخدمت می شود و رفته رفته توجه این نقاش هلندی را جلب می کند. با آن که از نظر تربیت، آموزش و جایگاه اجتماعی، دنیایی از هم فاصله دارند، ولی «ورمر» درک و فهم غریزی «گریت» را از رنگ و نور، باز می شناسد و آرام آرام او را به دنیای پر رمز و راز نقاشی هایش راه می دهد…

حماسه ای ایتالیایی که زندگی دو برادر را از دهه 1960 تا 2000 دنبال می کند.

هنگامی که یک شکارچی جوان یک خرس را می‌کشد، به طور ناگهانی به یک خرس تبدیل می‌شود تا به خاطر کار ناشایستی که کرده تنبیه شود و در این میان یک توله خرس به او برای نجات یافتن از این شرایط کمک می‌کند.